پدرشوهرم ۹ماهه فوت شده خیلیییی مرد خوبی بود انقددد دوسش داشتم ک انگار بابای واقعیم بود کلی خوبی در حقم کرد از وقتی مرده افسرده شدم‌مدتها بود اجازه نمیدادن برم سرقبر چون باردارم بودم امشب از بس گریه کردم شوهرم عصبی شد گفت بلند شو بریم باهم رفتیم فاتحه‌خوندیم و اومدیم خیلی بهتر شدم
اما مامانم فهمید خیلی داد و بیداد کرد ک بارداری چرا رفتی برا بچت بده😔
بعد از اذان مغرب رفتیم چندنفرم بودن اونجا
خب حالا واجب بود شب بری؟ صبحو ازت گرفته بودن؟😒
چه ربطی داره
بد نیس
😐
حالا اشکالی نداره رفتید اروم شدی دیگه
نه عزیزم اشکالی نداره
اگه یه وقت میترسیدی خوف میکردی خدای نکرده واسه بچه اتفاقی میفتاد چی؟!😐
مگا اون بچه مامانته؟
اینها خرافات هست که برای بچه بده
عه ما خانوادگی بارداریم تازه غسالخونه هم میریم
میت میشوریم 😄 منم همین سه روز پیش رفتم قبرستون
مادرتون نگرانه چون مادره
بهش احترام بذار اما حرفشم لازم نیست باطل کنی
بگو باشه دیگه نمیرم،در ثانی چطوری مادرت فهمید🤔 بیخیال خوب کردی رفتی
رفتی تموم شده دیگه بهش فکر نکن اونا برا ما ازاری ندارن اونا باید از ما بترسن نه ما از اونا خدا رحمتش کنه شمام بخاطر بچت سعی کن اروم باشی
قدیمیا میگن شب نرید.حتما دلیلی داره.
کلا همه اکثرا قبل غروب میرن میتونستی ظهر بری.
به هر حال دیگه فکرشو نکن و نرو
اگر بی قراری میکنی براش قراان بخون اینکه الکی گریه کنی و افسرده شی هیچ سودی ب اون نمیرسونه . هر وقت دلتنگ شدی دو تا نماز یا یکم قران بخون تا کلی خوشحالش کنی و دلت اروم بشه.
مطمین باش از اینکه توهم رفتی اونجا با این شرایط نارلحته
