تست پی سی آر کودکان

کریر

عضویت: 1400/05/09

تعداد پست: 2563

بچتون علایم چی داره ؟والا پسر من سه سالش بود نتونستم بگیرن من خودم تست دادم مثبت شدم دیگه فهمیدیم اونم کرونا داره

1400/10/06

|

14:41

0 نفر لایک کرده اند ...

کاررلا

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10557

بچتون علایم چی داره ؟والا پسر من سه سالش بود نتونستم بگیرن من خودم تست دادم مثبت شدم دیگه فهمیدیم او ...

برای پرواز میخوایم

چرا نتونستن از پسرتون بگیرن ؟

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1400/10/06

|

14:42

0 نفر لایک کرده اند ...

کریر

عضویت: 1400/05/09

تعداد پست: 2563

برای پرواز میخوایم چرا نتونستن از پسرتون بگیرن ؟

همکاری نمی‌کرد تب داشت .

1400/10/06

|

14:47

0 نفر لایک کرده اند ...

کاررلا

مدیر استارتر

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10557

همکاری نمی‌کرد تب داشت .

پسر منم ۳ سالشه نگرانم همکاری نکنه بترسه

چون چند بار باید ازش بگیرن

اونم خیلی میترسه

چند روز پیش هم که ازمایش خون داد خیلی ترسید و تا دو روز اذیتم میکرد و جیغ میزد

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1400/10/06

|

14:49

0 نفر لایک کرده اند ...