عمم (یه ادم شر باز خیلییییییی هر چی بگم کمه یعنی بهش چپ نگاه کنی تو فامیل رسوات میکنه)
چند وقتی دیدیم خونمون دعوا ایناس
مامانم پاشد رف پیش یه کی که یه دعا برای محبت تو خونمون بگیره
بعد یه کتاب باز کرد مرده به مامانم گفته یکی هس تو فامیل شوهرت وقتی میبینه حالتون خوبه تو خونه یه آشوبی میندازه خونتون
خودشم داداش و بابام انداخته بود به جون من و مامانم ولی یکاری کرده بود که صبح تا شب خونه عمم بودن و فقط داداشم میشست میگفت عمم کل زندگیمه حالم از مامانم بهم میخوره
مامانم اومد خونه یکم فکر کرد فهمید اون وقتا که نامزد بود با بابام تو کمد عمم دعا اینا بود
بعد تو فامیل مامان و بابام کسی که دشمنمون هس کلا عمم
تو رومون قربون صدقمون میره کلا باید ببینی
پشتمون .....
میترسم بخدا مامانم از وقتی اون دعا محبت گرفته خونمون همون خونه ای که الکی یه چیز میشد دعوا میشد نیست
کلا مثل قبل خیلی خوب
ولی اگه بازم....
شاید بعضی هاتون بگین برین بگین چرا اینطوری میکنه
ولی اصلا امکانش نیست کلا یه ادم ....