من اون موقع فقط دو سالم بود داداشمم یک و سال هفت ماه از من بزرگ تر بود مامانم معلم بود ما رو میذاشت پیش عمه ی بزرگم عمم خیلی مهربون بود ولی خدا هنوز بهش بچه نداده بود من و داداشم رو مث بچه های نداشت میدونست
5 دی 82 ساعت 5 صبح آسمونی میشه🥺زیر آوار😭
توی حسرت مادر شدن موند
لطفا براش فاتحه بخونین و صلوات بفرستید