عزیزم محرمشه و جای بچه اش رو داره.
من و دخترخاله هام بچه بودیم داییمونو باتمام وجود دوست داشتیم و دلخوشیمون بود چون با محبت بود.
والا ما هم اینجوری هستیم ، عموها و دایی هامون میبینیم بوس میدم بغل میکنیم.....فکرتون درست کنید
دو روز دیگه ازدواج میکنه میره دایشو دوست داره چه اشکالی داره خب
چه مشکلی داره مگه من بیست سالمه متاهلم هستم ولی همینطورم با دایی هام
وااا بابا منم دختر عمم 22سالشه ازدواجم کرده
ولی همینطورین😐😐😐💔
حسود حسود حسود حسود
میدونم... من حساسم دوست ندارم کس دیگه ای رو بغل کنه... خواهرشم یعنی مامان همین دختره هر وقت شوهرمو میدید میومد بغل و ماچ ... به شوهرم گفتم اصلا خوشم نمیاد از رفتاراش اونم گفت خب من نمیرم که بغلش کنم اون میاد... ولی الان که میبینم دستشو میندازه دور گردن خواهر زادش واقعا ناراحت میشم انگار زده زیر حرفش.
یا مکه مکرمه مگه میشه😐😐😐😐
ازدواج میکنید با یکی به معنای خریدن تمامی عواطف و.... نیس
مایی ک با دایی و عمومون همین جوری بودیم 😐😐😐
مثلا می خوره طرفو یا رابطه ی شما رو خراب می کنه؟؟؟
چقدر عجیبی.من شوهرت بودم درجا سه طلاقت میکردم
ذهنت خیلی کثیفه
داییشه ها😐😐
چه قدر مامان و زنعموهای من با جنبه بودن و هستن
چون ما ی لشکر دختر عمو دختر عمه هستیم از سر و کول بابام و عموهام همیشه بالا میرفتیم و میریم
منم اینجوری بودم سر خواهرشوهر خوبم و شوهرم.
ولی باید بگم که اینا علاقه شروع وسواس فکریه.
شما داییتونو بغل نمیکنین؟؟ مگه باید منظور خاصی داشت از بغل؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
