بچه هاکسی هست‌ که عشق اولش باخواهرش ازدواج‌ کنه

بچه ها من یکیومیشناسم عاشق پسرخاله‌اش بودن وپسرخاله اش عاشقش بخاطریک سوتفاهم دختره ازدواج‌میکنه و ولش میکنه بعدپسرخاله اش توضیح میده براش امادیرشده بود پسرخاله اش ازش کینه به دل میگیره چندسال بانفرت بااین دختربرخوردمیکنه تااینکه بعدازگذشت۷سال اززندگی مشترک دختر شوهرش بهش خیانت میکنه دختره ازسرعصبانیت باعشق اولش حرف میزنه وازمشکلش میگه پسرخاله اش شروع میکنه خداروشکرکردن که توبالاخره برگشتی تو واقعا دوستم داشتی یعنی تو منوسرکارنزاشته بودی اون همه سال وکه باهم بودیم وفروختی وگذاشتی من کینه ای بشم گذاشتی عشق و فقط یک چیز مسخره وبازی ببینم گذاشتی دخترارو سرکاربزارم تادلم خنک بشه...و وو....دختره گفت من عاشقت بودم وهستم اما اون اتفاق اون سوتفاهم قبول دارم عجله کردم....پسره انقدرخوشحال بود تااینکه روزبعدبه دختره گفت طلاق بگیرخودم باهات ازدواج میکنم دختره گفت نه اصلا من بچه دارم اصلا طلاق نمیگیرم اینطورفکرنکن توالان مثل برادرمی منم عصبی بودم دوباره باهات حرف زدم و دست خودم نبود...ولی اینبارپسره انقدر تنفرش بیشترشد وکلی تهدید کردو کلی نفرین وکلی فحش که تو دردغگویی و...‌دختره دیگه جوابش ندادتااینکه دوماه بعدپسره اومدخاستگاری خواهردختری که عاشقش بود وازدواج کرد باش ...والان یک سال از ازدواجشون گذشته اما اون به دختره بانفرت برخوردمیکنه وسعی میکنه اصلا باهاش درارتباط نباشه و همیشه حتی جلوی خونواده دختره بانفرت ازشوهردختره حرف میزنه و میگه قیافه اش ونمیخوام ببینم اصلا راحتم بزارین ازش متنفرم زوری که نیست...به نظرتون چرا این پسرخاله باخواهرکسی که عاشقش بوده ازدواج کرد اگه فراموش کرده پس چرا چشم دیدن شوهر دختره رو نداره وکنترلش رو ازدست میده وعصبی میشه ونمیتونه جلو زبونش وبگیره یاپنهونش کنه...راه حل این ماجرا چیه ...دختره ازدوری که بین خودش وخواهرش اتفاق افتاده خیلی ناراحته بخاطر رفتارپسرخاله اش که تاکیدکرده من نمیخوام شوهرت روببینم ازش متنفرم میخوای بیا پیش خواهرت امابدون شوهرت وووو....دختره نمیتونه به شوهرش این حرفارو بگه خب واقعا فاجعه اس...