بعدش با جاریم رفتم اونم روز قبلش رفته بود برای دختراش دو تا خریده بود بعد دخترای اون بزرگن دختر من ۸ سالشه جفت مال اونا برداشت گفت میخام با دختر عمو هام ست باشم هر چقدر گفتم بیا یکی دیگ بردار گریه کرد منم لپاشو از حرص فشار دادم دیدم دهنش خون اوند دلم کباب شد برای بچم