من مشهد چندروز پیش یک گربه پیدا کردم که انژیو تو دستش بود و پشتش زخم بود
نتونستمراحت ازش بگذرم زنگ زدم بابام میدونستم اذیتم میکنه بیارمش خونه خلاصه ب مامانم گفتم باهاش صحبت کن بگو غر نزه خودم به حد کافی حالم بد هست خلاصه گربه رو بردم دامپزشک و گفتن باید یک هفته پنی سلین بخوره بود تا امروز صب ک قبل اینکه برم سرکار بالا اورد ظهرم که برگشتم دیدم چندبار دیگم بالا اورده دوباره بردمش دکتر گفتن عفونت داره و تب کرده باید ازمایش خون بده و سرم بخوره چندروز
خلاصه پول نداشتم تاهمینجاش چهارصد تومن پولی که بابام برای خرجیم داده بود تموم شده بود سرکارمم فعلا کارورزم حقوقی بهم نمیدن خلاصه زنگ زدم ب بابام کلی غر زد بهم حتی نلفنو روم قط کرد منم زنگ زدم بهش گفتم پول دارم نفرست بعدشم از دوستم قرض گرفتم ولی حال بد گربه مو میدیدم و از بی پولی به خدا شکایت کردم
دلم از پدری ک ذره ای درک نمیکنه گرفته فقط به ادما کمک میکنه کمک به حیوونارو اصلا قبول نداره
تروخدا اگه جوونی دارین ک بی پوله و دستش پیشتون درازه غرورشو نشکنین تحقیرش نکنین خ.دش ب حد کافی خجالت زده هست
هرچی اشک میریزم اروم نمیشم
دعا کنین بتونم قرضمو ب دوستم بدم هنوزم خرج داره تروخدا دعا کنید پول جورشه برام ک دیگ نمیدونم چ خاکی تو سرم بریزم
دعاکنید حال پیشی خوب بشه جیگرم خونه براش