+داشتم بنیامین گوش میدادم تو یه جای آهنگ میگفت "آره خوب بلدم قدم بزنم"
اصن پشمای آدم میریزه از این همه توانایی که خدا به این آدم داده
+مامانم یه جوری شکایت بابامو پیش من میکنه
انگار من شوهرش دادم
+یارونوشته زخمام دیرخوب میشه خب اسکول بروازمایش بده شایددیابت داشته باشی😐
+یاد لقمه های مامانم افتادم، لقمه نون پنیر درست می کرد مثل آهنگای شجریان بود، باید ۵ دقیقه اول نون خالی میخوردی تا برسی به پنیر
+يبارم گوشيم از دستم افتاد رو لبتاپم LCD جفتش شكست برای اولين بار تو زندگيم با يه تير دو بار ریدم://