اره من یک تایمی یک حاجتی داشتم
برای رسیدن به اون حاجت خیلی از نظر قلبی به خدا نزدیک شده بودم چون عمیقا به این باور رسیده بودم که از دست هیچ کس کاری ساخته نیست به جز خدا .
نماز شب میخوندم و …
یک شب خواب دیدم که تو حرم امام رضا هستم ، یک چادر سفید پوشیدم و بهم میگن که حاجتم روا میشه
حاجت من روا شد اما طول کشید تا به چیزی که میخواستم رسیدم
راستش حاجتم به صلاحم نبود و من بعد این ماجرا به این باور رسیدم که اگر خدا چیزی رو به آدم نمیده صلاح آدم و بهتر میدونه .