تا الان دوستای خوبی نداشتم همه بی مرام و فکر جیب خودشون بودن و فامیلای خیلی خاله زنکی داشتم دیگه خسته شدم از تنهایی کنکوری ام بنظرتون برم دانشگاه یه دوست صمیمی خیلی خوب یه اکیپ خیلی بامرام پیدا میکنم ؟ حتی در این حد ک خانواده ها برن بیان؟؟؟ اکه تهران قبول بشم چی ؟ بازم پیدا میکنم ؟
ه داستانی هس که میگه؛تو جنگ جهانی دوم یه پیانیست روس به دست نازیها اسیر میشه و نازیها بهش دستور میدن پیانو بزنه و شرط میبندن که اگه از پیانو زدن دست بکشه میکشنش.دو روز تموم پیانو میزنه،آخر سر از خستگی بیهوش میشه.آخر داستانو یادته؟کشتنش!من با تک تک سلولای بدنم حال اون پیانیستو میفهمم،حس آدمی که تو راهی قدم گذاشتی که تهش هیچی نیست