سلام. این مورد کی میگم سوتی نبود. یه مورد خنده دار و عجیب بود. من سرماخورده بودم و کلاسو پیچوندم و نرفتم. خونمون دانشجویی ویلایی بود که آشپزخونه اش جدا بود. رفتم دکتر و با کلی دارو برگشتم خونه ت ی اشپزخونه.اون یکی هم اتاقبم که هم کلاسیم بود استاد میاره خونه. ما 3 نفر بودیم. اون یکی هم اتاقبم سریع میاد بیرون تو اشپزخ. نه بهم میگه فلانی استاد آورد خونه.قبلش سپرده بودم اگه سراغ منو گرفتن بگن که برگشته تهران. هیچی دیگه ب ای اینکه لو نرم از خونه زدم بیرون و رفتم خونه یکی دیگه از دوستان. نتیجه اخلاقی اینکه اگه دروغ نمی گفتم اونروز مجبور نمیشدم بزنم بیرون.