نمیدونم چرا این مردا واقعا اینطورین 
اصلا شوهرم چیزی بنام تفریح و گشتن یاد نداره
یاد داره خودش با دوستاش بره اما هیچچ وقت نشد روز جمعه ای بگه بیا بریم بیرون 
همیشه من میگم 
دیگه خسته شدم دوس دارم یبار خودش بیاد بگه بریم بیرون 
عادتش شده چون نهار روز جمعه خونه مامان منیم نهار میخوره و میره دنبال ی کاری الکی نمیاد تا ۸ شب 
بعدشم اصلا نمیگه بیا بریم بیرون تفریح 
الانم ساعت ۶ گفت میرم تا جا دوستم میام سریع 
زنگ زدم بهش میگه باشه الان حرکت میکنم 
الانم بیاد انگار نه انگار 
من ب تفریح نیاز دارم خستم کرده 
کاش یکی بود درک میکرد