در چه حالی هستین؟

پیراشکی_سوخته_

عضویت: 1400/07/06

تعداد پست: 5479

استراحت میکنم هوا چقدر سرده 

امروز اومدم آب بخورم لیوان از دستم افتاد شکست مامانم اومد گفت فدای سرت اشکالی ندارع بعدا فهمیدم اون لیوان و عمم داده بود  

1400/09/04

|

21:32

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

آیسان123456

عضویت: 1399/11/02

تعداد پست: 33340

بیوشیمی می‌خونم 😐

Nurse, graduated from TUMS 👩🏻‍⚕️

1400/09/04

|

21:32

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

کاررلا

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10622

میخوام با پسرم فیلم ببینم

ماکارونی هم باهم بزنیم😋

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1400/09/04

|

21:32

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مهربون_سایت

عضویت: 1398/04/27

تعداد پست: 6942

مهمون خونه خواهرشوهریم 

1400/09/04

|

21:32

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

خودمونوعشقه

مدیر استارتر

عضویت: 1398/08/04

تعداد پست: 4218

میخوام با پسرم فیلم ببینم ماکارونی هم باهم بزنیم😋

چه فیلمی؟؟

سلام به هر آنچه که به موقعش می آید  خدایا شکرررت

1400/09/04

|

21:33

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

خواهرشوهر_نی_نی_یار

عضویت: 1400/06/05

تعداد پست: 2362

دارم فک میکنم تا کجا میخوام ادامه بدم

دخترم،،به یاد داشته باش آنقدر دوستت دارم که به خاطرتبا تمام سختی‌های دنیا خواهم جنگید؛به من تکیه کنکه تکیه‌گاهت عاشقانه دوستت دارد

1400/09/04

|

21:33

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ایواز

عضویت: 1400/08/08

تعداد پست: 5605

مام شمام املت داشتیم 

الان خواهرم رو پام دارم میخابونمش نمی خوابه

زندگی دشوار ترین امتحان است.بسیاری از مردم مردود میشوند چون سعی میکنند از روی دست هم بنویسند غافل از اینکه سوالات موجود در برگه ی هر کسی فرق میکند 

1400/09/04

|

21:33

3 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

gojira

عضویت: 1397/11/11

تعداد پست: 26345

بغل بخاری

خدایا هزارمرتبه شکر❤خدایا من روتو خیلی حساب باز کردم🧚‍ باز دم غریبه ها گرم، مارو رنگ کردن ولی نفروختن💔

1400/09/04

|

21:33

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

خودمونوعشقه

مدیر استارتر

عضویت: 1398/08/04

تعداد پست: 4218

استراحت میکنم هوا چقدر سرده 

کدوم شهری؟

سلام به هر آنچه که به موقعش می آید  خدایا شکرررت

1400/09/04

|

21:33

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

خودمونوعشقه

مدیر استارتر

عضویت: 1398/08/04

تعداد پست: 4218

مام شمام املت داشتیم  الان خواهرم رو پام دارم میخابونمش نمی خوابه

آخی خواهرت چند سالشه؟؟

سلام به هر آنچه که به موقعش می آید  خدایا شکرررت

1400/09/04

|

21:34

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

رز_مشکی_

عضویت: 1400/01/19

تعداد پست: 72

هیچی فردا آزمون دارم ، دارم فک میکنم که خوب میدم یا ن

1400/09/04

|

21:34

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

کاررلا

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10622

چه فیلمی؟؟

باغ مظفر😂یادتونه؟

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1400/09/04

|

21:34

3 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

hode

عضویت: 1400/05/14

تعداد پست: 1367

الان از بیمارستان مرخص شدم😢

با شوهر داخل ماشین شام که بیمارستان بهمون داده بودن خوردیم الان منتظرم یه آمپول س ۱۰ دارم بزنم 

شنبه نوبت پانکچر دارم برام دعا کنید🥰

گفته بودم چون تو بیایی غم دل با تو بگویم ...چ بگویم بیرون رود از دل غم چون تو بیایی....🤱 خیلی وقته منتظرتم مادر بیا و از چشم انتظاریی طولانی منو دربیار بیا عزیز مادر تا خاطرات روزهای تلخم رو برایت بخوانم 😥 دیگه از دکتر از آمپول از غربت متنفر شده ام مادر ببین برای داشتنت چطور هر دردی و هر ملامت و نگاه سنیگینی رو تحمل میکنم 😔  خدا رو چه دیدی شاید روزی ورق برگشت ....باور میکنی برای داشتنت ثانیه ایی هم نشده که نگم خدایا حتی که تو سرنوشتم نوشتی عقیم به رحمانییتت قسمت میدم تعغیر بده سرنوشتمو ..🤲 خدایا به حق مادران شهدا دل مادرمو شاد کن چندین ساله داره پا به پای من زجر میکشه دیگه پیر شده از غصه من ... ان شاالله به حق بی بی حضرت زهرا(س) هیچ خونه ایی در انتظار فرزند نباشه دامن همه منتظرا سبز شه  ..آمین 🤰🤲 برای مادر شدنم از ته دلت دعا کن 😍

1400/09/04

|

21:34

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

_دینامیت_

عضویت: 1400/02/11

تعداد پست: 33972

گرینگو میبینم،داره بهاره رهنما رو مسخره میکنع😂😂😂

خیلیا میپرسن من ازدواج کردم یا نه؟من درحال حاضر مجردم، قبلا تا پای سفره عقد رفتم، روی صندلی هم نشستم حتی عاقد هم اومد تااینکه عروس و دوماد اومدن مجبور شدم پاشم.

1400/09/04

|

21:35

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب