فقط شنونده باش من ضربه خوردم جاری منم میومد شروع میکردیه عیب از شوهرش ومادر شوهر میگفت منم مث احمقا باهاش درد ودل میکردم بعد میرفت همه حرفاموچارتا اضافه به مادرشوهرم میگفت اونم به شوهرم
برا من دست عبرت شد که هیچوقت بد خانواده شوهرم گرم نگیریم اگا حرفیم پیش اومد از شوهرم خوب بگم به هیچ هنوان از عیباش نگم