2777
2789

تاپیک قبلیم گفته بودم خواهرشوهرم اومده بود خونمون و من بیشتر از4ماه نتونستم تحمل کنم..الآن برادرشوهرم متاهله میخوان بیان شهر ما ساکن بشن،خواهرشوهرم بره پیششون..این وسط من بَده میشم..

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یعنی میگی خواهرشوهرت هم خونه ی شما نمونه,هم جاریتون نذاره بره خونش ک یه وقت فکر نکنن شما عروس بده ای??  

نمی تونم قضاوت کنم حتما اونم از بخت بدش مجبوره بیاد خونه شماها,وگرنه کی دوست داره سر بار باشه خونه داداش و زن داداشش

خوبم اما فرشته نیستم...گناه می کنم امّا شیطان نیستم...من فقط , دختر کوچولویی هستم که در دنیایی بزرگ , تلاش می کنه کسی رو برای دوست داشتن پیدا کنه !                                                                                                                                                                           "اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم"                      #سَردارِ_مَن❤                                                                                  من به مرگی فکر میکنم که زندگی هدیه میده,من! یک حامی اهدا عضوم🌱              
عروس جدید نیست عروس اولیه ست من عروس دومم

عزیزدلم عزت نفستو حفظ کن 

ببین تو این شرایطا بدون در نظر گرفتن هیچ چیزو هیچ کس کاری ک درسته رو انجام بده مثلا میخای تصمیم بگیری خاهرشوهرت بیاد خونت یا نه فقطط ب اومدنش و شرایط خودت فک کن ن چیز دیگه 

تو مسعول اتفاقات قبل و بعدش نیستی 

اگ لازم بود خاهرشوهرت بره از خونتون بدون اینکه ب جاریو فلان فکر کنی و منطقی بوده ک بره دیگ بقیشو به خودت ربط نده و فکرتو ازاد کن 

تو فقط غرورتو حفظ کن تا ارزشت حفظ بشه 

شما راحت نبودی ایشون خونتون باشه،شاید جاریتون راحته.

اصلا براتون مهم نباشه که چه فکری راجبتون میکنن.

اگر من به جای شما بودم توی واتساپ پیامی نمیفرستادم و فقط به همسرم میگفتم که راحت نیستم،اما به هر حال کاریه که شده

یعنی میگی خواهرشوهرت هم خونه ی شما نمونه,هم جاریتون نذاره بره خونش ک یه وقت فکر نکنن شما عروس بده ای ...

نه اومد اینجا مشغول کار شده..نه من اینو نگفتم که نذاره بره هرکس مسئول زندگی خودشه..فقط حسمو گفتم..

شما راحت نبودی ایشون خونتون باشه،شاید جاریتون راحته. اصلا براتون مهم نباشه که چه فکری راجبتون میکنن ...

درسته من اشتباه کردم پیام دادم به همسرم گفتم راحت نیستم درک میکرد ولی کاری نمیتونست بکنه..

درسته من اشتباه کردم پیام دادم به همسرم گفتم راحت نیستم درک میکرد ولی کاری نمیتونست بکنه..

اتفاقیه که افتاده،خیلی ذهنتون رو درگیر نکنید.

میتونید بگید بچه کوچیک داشتم،استرس داشتم ،یه مقدار افسردگی بعد زایمان داشتم .اگر هم تند حرف زدم باید اطرافیان درک کنن و یه موضوع رو خیلی کِش ندن.دیگه هم بهش فکر نکنید


عزیزدلم عزت نفستو حفظ کن  ببین تو این شرایطا بدون در نظر گرفتن هیچ چیزو هیچ کس کاری ک درسته رو ...

ممنونم از حرفاتون..فقط اومده بودم حسمو بگم..جاریم خیلی خانمه بعد1۲سال زندگی با خانواده شوهر داره جدا میشه..من مثل اون صبور نیستم..

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز