سه سال پیش با وجود مخالفت من شوهرم و پدرش باهم یه زمین خریدن...الان بعد کلی بگیر و ببند تازه باباهه راضی شده که بفروشیمش تا ما بتونیم خونه بخریم الان فروش نمیره با اینکه جای خوبی هم هست...ما موعد اجاره مون تموم شد از ناچاری فعلا اومدیم طبقه بالاشون.از حق نگذریم آدمای خوبین ولی خب منم خسته شدم دلم میخواد برم سر خونه زندگی خودم...الان ۴ماهه اسبابمون خونه مادربزرگ منه چون اینجا کوچیکه و قرار هم نبود که اینقدر طول بکشه...بچم سه ماهه شده ما هنوز خونه به دوشیم🥺