دیشب نزدیک دم دمای صبح دوست برادرم که سنی نداشت(27 سالش بود) و خیلی خونمون مییومد و ی جورایی برادر دوم من بود فوت کرد.خیلی ناراحتم و اصلا باورم نمیشه(کمتر از یکسال سرطان معده گرفت و همونم جونشو گرفت.از روزی که فهمیدن از سر ی شکم درد تا امروز که مرد یکسالم نشد.زود از پا دراوردش).همینطوری دارم اشک میریزم.خیلی داغونم و باورش برام سخته.اخه چرا اینقدر عجله داشت واسه رفتن.چقدر تو این دنیا غصه خورد.غصه کار غصه درامد .همش میگفت کاش ی شب راحت بخوابم.امشب شب اول قبرشه لطفا برای شادی روحش ی فاتحه بفرستین.خدا رفتگان همتون رو هم بیامرزه 😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢 لعنت به این دنیا که به هیچ کس وفا نداره.الان دیگه شده هر چند ماه ی بار که ی ادم عزیزو از این دنیا میبره .دوست داداشم خیلی شادو سرحال بود اما وقتی حالش اینطوری شد ی دفع عوض شد.شد پوست استخون.حتی نذاشت بریم ملاقتش.گفت دوست ندارم تصویر الانم تو ذهنتون بمونه.جز پدرو مادرش این ماههای اخر کسی ندیدش😢😢😢😢
🙏 یکی همیشه هست که عاشق و مراقب منه 🙏😍🍁