بله عزیزم.
من خیلی چونه زدم سر مهریه و دست بالا گرفتم در نهایت هم بهش گفتم اگه بچه رو ببری ازت متنفر میشه و اگه بمونه خودش میاد سمتت البته الکی گفتم.
بعدم قبول کردم نصف مهریه رو ببخشم و حضانت رو بگیرم خب بقیش هم قسط بندی شد دیگه
اوننمی اومد قسطها رو بده و بدهکار بود تا من ازدواج کردم و قانونی حق حضانت لغو میشه تا قاضی تصمیم بگیره که صلاح بچه چیه اما از اونجا که اون اقا بدهکار بود دائم تا میگفت باید بریم دادگاه تکلبف بچه روشن بشه منم میگفتم قانون نظر بچه رو میپرسه دستت به جایی بند نیست تو بیا دادگاه تا منم حقوق و ماشینت رو جلب کنم بابت بدهکاریهات
به عنوان اهرم فشار بود اون سکه ها طرفمون نمی اومد که مجبور نشه پول بده