یعنی در واقع دخترم رو من فقط به دنیا اورده بودم مادرم مامان اصلیش بودهمه کاراشو مامان جانم انجام میداد(درسته تو سن کم وارد زندگی مشترک شدم و سختی های زیادی کشیدم ولی به خاطر به دنیا اوردن دختر نازم و بهتر شدن حال مامانم از خودم راضیم)
یعنیدر واقع دخترم رو من فقط به دنیا اورده بودم مادرم مامان اصلیش بودهمه کاراشو مامان جانم انجام میداد(درسته تو سن کم وارد زندگی مشترک شدم و سختی های زیادی کشیدم ولی به خاطر به دنیا اوردن دختر نازم و بهتر شدن حال مامانم از خودم راضیم)
از همسرم هم بخوام بگم خدا روشمر در مجموع انسان خوبی هست و تمام سعیش رو میکنه جای خالی نداشته هامو برام پر کنه. بعضی وقتا بابا صداش میکنم و در جواب میگه جان بابا قربون قدو بالات بعدش میگه این از طرف بابات بود من به زبون اوردم
چهار سال بعد از به دنیا اومدن دخترکم به خاطر شغل همسرم خونمون رو شهر غریب اوردیم و من دوباره تنها شدم ولی به خاطر مادرم و دخترم و همسرم تونستم خودمو سرپا نگه دارم سخت بودولی خدارشکر تونستم از پسش بر بیام
الان هم در حال حاضر دو تا بچه دارم و زندگی ارومی دارم ولی جای خالی عزیز ترینام خیلی اذیتم میکنه بعضی وقتا مثل امشب فقط دوستدارم مرور خاطرات بکنم و گریه منم
خدا پدر و برادرت رو بیامرزه روحشون شاد، خدا به دلت شادی و به زندگی ات آرامش بده عزیزم سایه مادر و همسرت مستدام خدا بچه های گلت رو حفظ کنه شاهد خوشبختی و عاقبت بخیری اشون باشی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
