بخدا اگه بگم برای چی آخرین بار کات کردیم همشون میفهمن چه اعجوبه ای مادرشوهرمه
ولی عادت کردن ندونسته فقط یه حرفی بزنن
آخرین بار رفتم خونشون
پسرم که اون موقع ۱۸ماهش بود اومد مادرشوهرمو بوس کنه
مادرشوهرم گفت تو اَخی من تورا بوس نمیکنم
بعدش بخدا من از عصبانیت فقط بی محلش کردم
گفت چته چرا غدی
گفتم چه غدی هرچی دلت میخواد میگی
گفت خوب کردم بعدش شلوغش کرد و وایساد پدرمو فحش دادن گفت به حق آبروی امام حسین بابات بمیره
خدا میدونه من ۷سال سکوت کردم اما اینبار خیلی عصبی شدم گفتم بریزه تو یقه ات که اومد جلو دهنمو گرفت
ما هم پاشدیم اومدیم
بااین وجود ۱هفته بعد قربونی کردیم به شوهرم گفتم بیا برا مادرت ببریم
رفتیم سلام دادم ۲بار جواب نداد
گوشتو پرت کرد تو حیاط
دره راهرو رو قفل کرد گفت راتون نمیدم
شوهرم طفلی جلو من مث یخ وا رفت
حالا این آدم ارزش رفت و آمد داره؟؟؟؟