2777
2789
عنوان

دروغ گفتن همسرم

507 بازدید | 33 پست

سلام دوستان لطفا کمکم کنید خیلی سردرگمم، پریروز وقتی همسرم اومد خونه گفت فردا دیر میام از شرکت قراره بازرس بیاد کلی کار داریم ۱۰یا۱۱ شب میام بعدم سریع رفت خوابید دیروز طبق معمول رفت سرکار منم خونه بودم یدفه دیدم ماشینمون پارکینگ نیس فهمیدم شوهرم با ماشین رفته بع من ولی نگفته بود منم فکر میکردم مثل همیشه با سرویس میره زنگ‌زدم همسرم جواب نداد ساعت ۸و نیم اینا بود زنگ زد گفتم‌ کی میای گفت دوساعت دیگه وقتی اومد خونه خیلی شک کردم اخه بازرس تاشب چیکار داره به بهانه ای گوشیشو خواستم ولی بحثو عوض کرد گوشیشو نداد بعد شام خوابید منم گوشیشو یواشکی برداشتم دیدم یه عکس از خودش گرفته تار بود ولی معلوم بود بیرونه بعد همکارشم بهش پیام داده بود واسه رفتن به اسم یه مرکز تفریحی رو اورد کسی همراهت هست اگه نیس من بیام. چند بارم پرسیدم شرکت بودی گفت اره الان دارم دیونه میشم یعنی دروغ گفته؟تا حالا دروغ نگفته بود بهم...

خب اگه با دوستش داشته میرفته مرکز تفریحی چرا الکی گفته میرم سرکار؟

همکارش بوده انگار از طرف شرکت میبردنشون جایی ،قبلا هم رفتن به منم میگفت ولی نمیدونم چرا پنهان کاری کرده از دیشب خواب به چشمم نیومده خیلی بهم بر خورده از طرفی میگم شاید نرفته

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

همکارش بوده انگار از طرف شرکت میبردنشون جایی ،قبلا هم رفتن به منم میگفت ولی نمیدونم چرا پنهان کاری ک ...

مطمئنی این عکسی رو که تو گوشیش دیدی جدید گرفته؟

ببین اصلا این قضیه رو ب

مطمئنی این عکسی رو که تو گوشیش دیدی جدید گرفته؟ ببین اصلا این قضیه رو ب

ببین اصلا این قضیه رو به روی خودت نیار

چون اگه همسرت کار خاصی نکرده باشه،روتون به روی هم باز میشه

ولی اگه مورد مشابه ای دوباره تکرار شد،حتما ازش بخواه که برات توضیح یده

شوهذمنم ازاون دروغازیادگفته یبارگفته بودمیرم بادوستام شمال بعدخبرش اومدکه رفته بوده ترکیه

اخه اصن باورم نمیشه بهم دروغ بگه رو اسمش قسم میخوردم الان خیلی تو شوکم خودمم هیچوقت دروغ نگفتم بهش

ببین اصلا این قضیه رو به روی خودت نیار چون اگه همسرت کار خاصی نکرده باشه،روتون به روی هم باز میشه ...

نمیتونم تحمل کنم من چند وقت میگفتم بریم بیرون ولی چون درگیر بود میگفت کار دارم میرفت شرکت از اون ور کارای دیگه بود منم زیاد گیر نمیدادم ولی الان انگار بهم توهین شده از طرفی خودمو گول میزنم که نرفته نمیدونم 


قبلا برای رفت و آمدش بهش گیر میدادی؟

ببین چون خودش نمیزاره من برم با دوستام بیرون یه بار میبردنشون جایی دوست نداشنم بره چون همکار خانوم داره ولی بعد گفتم برو ولی چون تا اخر شب طول کشید یکم بحث کردیم 

این جوری چون مدرکی نداری نمیتونی یهو بی گدار ب اب بزنی 

الانم از چیزی مطمعن نیستی اگه میتونی بیخیال شو 

اگه نه بنظرم خیلی معمولی همینطوری ک کنارش نشستی گوشیشو بردار مثلا بگو بده ی عکس دونفره بگیرم یا هرچیزی ک مشکوک نشه بعد برو تو گالریش بگو این عکست چه بانمکه مال کی هست؟بعد با سیاست کم کم سر حرف و باز کن و بگو این مال همون روزه؟بگو مگه نگفتی شرکتم اون روز؟بگو حس بدی دارم من تا حالا ازت دروغ نشنیدم ولی حس میکنم داری ی چیزی و قائم میکنی

حالا با توجه ب قلق شوهرت از در دوستی وارد شو زیر زبون بکش فقط هواست باشه با ناراحتیو عصبانیت نباشه ک نیترسه دیگه لو نمیده

خداجونم❤️هرکی داره این متنو میخونه؛یه اتفاق خوب بنداز وسط زندگیش 
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   8080aylinamm  |  10 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  9 ساعت پیش