2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

باید بپذیریش..در گذشته زندگی کردن خیلی سخته

 بارهااااااا خواستم نشد هر رابطه ای پیدا کردم سردو بی روح بودم فکر میکردن خودمو میگیرم اما دلمممم باهاشون نمیرفت انگارر فقط تنها اون میتونه حالمو خوب کنه من تا پا عقدم رفتم نتونستم قبول کنم یکی دوبار تصادفی دیدمش بعد از ۸ سال  تنم لرزید خاطرات دوباره واسم زنده شدن بخاطرش مریض شدم

خستم از همه نرسیدن ها

سعی کن فراموش کنی . هر چی به گذشته بیشتر وصل بمونی افسرده تر میشی . به قول دکتر هلاکویی " گذشته در گذشته " یعنی گذشته یه چیزیه که انگار مُرده...

تو زندگی کلی فرصت و آدم های خوب میان و میرن . برنده کسیه که به هیچکس وابسته نشه . اگه شرایط جوری شد که کسی خواست از زندگیت بره ، با کمال میل بپذير. 

امیدوارم کمکی کرده باشم💖

I Love You Three Thousand 
 بارهااااااا خواستم نشد هر رابطه ای پیدا کردم سردو بی روح بودم فکر میکردن خودمو میگیرم اما دلمم ...

متاسفاته یه روزی فقط خودتون میمونید و خودتون.به دید یک عزیز نگاهش کنید و رهاش کنید.ارامش روحیتون خیلی مهم تر از اتفاقات گذشتس

عشق ها میمیرند...رنگ ها رنگ دگر میگیرند.و فقط خاطره هاست... ک چه شیرین و چه تلخ...دست ناخورده ب جا می مانند
سعی کن فراموش کنی . هر چی به گذشته بیشتر وصل بمونی افسرده تر میشی . به قول دکتر هلاکویی " گذشته در گ ...

 مرسی دوست عزیز میفهم من خودم سنم اینقدر هست پخته هستم که دردک کنم ۳۶ سالمه میفهم اما دلم باهاش جنگیدم نشد اینقدر اینچیزا  مرور میکنم همین که بحث عشق بیاد لعنتی از ذهن من نمیره خاطره هاش وووو هرکاری کردم نشد که نشد

خستم از همه نرسیدن ها
 مرسی دوست عزیز میفهم من خودم سنم اینقدر هست پخته هستم که دردک کنم ۳۶ سالمه میفهم اما دلم ...

عشقت کجات الان 

تو یکبار دنیا اومدی ویکبار هم زندگی خواهی کرد پس بخاطر حرف مردم درس نخون بخاطر حرف مردم ازدواج نکن بخاطر حرف مردم سختی نکش به خاطر حرف مردم زندگی نکن فقط فقط به خاطر دل خودت زندگی کن 
عشقت کجات الان 

عشقم رفت ازدواج کرد نامزد کرد  که من خودم جدا شدم  گفت نرو من اینو نمیخوام دو هفته  قهر ما طول کشید تو‌این. دو هفته وقتی زنگ‌زد اینجور گفت  اصلا یهو گذاشتم رفتم  غیب شدم دیونه شدممم مریض شدم بدی من غرورررم بود  عاشقششش بودم اما هیچ وقت غرورر بی جا خودمو نذاشتم کناررر وقتی  عقد کرد  خواهرش  اورد جلو منو پیدا کرد  من مثل دیونه ها بودم اما جلوش خودمو سرد نشون دادم بهم گفت مقصری  چرا رفتی تو دلم گفتم اگه عاشق بودی نمیرفتی گفت دختره خانوادش دعام کردن من دوسش ندارم نمیدونم چطور اصلا رفتم جلو به خودم که امدم  دیدم چه گوهی خوردم من اینا میشنیدم تو دلم زار میزدم اما کار از کار گذشته بود باز رفتم گفت نرو  به دروغ گفتم من تو رابطه جدی هستم گفتم طرف دوست دارم  باور نمیکرد الانم  دوتا پسر داره  اون کنار همون زنی که نمیخواستش داره زندگی میکنه‌منم اینجا وقتی حرف عشق بشه داغون میشم

خستم از همه نرسیدن ها
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز