خدایی این همه از مادر شوهراتون بد میگین این دفعه بیاین از خوبی هاشون بگین

1386f

مدیر استارتر

عضویت: 1399/12/21

تعداد پست: 110

بیاین از خوبی های مادر شوهرتون بگید درسته مادر شوهرن اما هرچی باشه اونام مادرن

1400/08/01

12:05

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

aros_kokholo

عضویت: 1400/04/06

تعداد پست: 1100

عششششق تمام

1400/08/01

12:06

0 نفر لایک کرده اند ...

ساراساده

عضویت: 1397/04/17

تعداد پست: 1839

مادرن برا بچه ها خودشون . والا برا عروس فقط حس حسادت و هوو بودن داره

راضی ام به رضای تو خدای مهربان من

1400/08/01

12:06

2 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

elhamkhaanoom

عضویت: 1399/11/05

تعداد پست: 13996

خالی بندی زیاد😁😁تخلیه کننده پول پسرا قبل ازدواج ...

1400/08/01

12:06

0 نفر لایک کرده اند ...

f1994

عضویت: 1400/03/05

تعداد پست: 22623

خب اخه خوبی نداره که ! چی بگیم الکی؟

1400/08/01

12:07

1 نفر لایک کرده اند ...

mehrbano21

عضویت: 1398/01/18

تعداد پست: 2266

خیلی هوای منو همیشه داره

منو یجور دیگه دوست داره

اینو از برق چشماش وقتی منو میبینه میفهمم

ناگهان متعجب شدم زنی که سال پیش بودم کجاست؟یا آنکه دوسال پیش بودم و در فکر آن زن من اکنون چگونه آدمی هستم ؟

1400/08/01

12:07

0 نفر لایک کرده اند ...

البالو_ترشک

عضویت: 1399/07/15

تعداد پست: 13207

با من بدرفتاری نداره ولی چون پیشش زندگی می کنیم متاسفانه یه سری مسائل خیلی کوچیک باعث میشه همیشه عصبی باشم ازش

1400/08/01

12:07

0 نفر لایک کرده اند ...

1386f

مدیر استارتر

عضویت: 1399/12/21

تعداد پست: 110

مادرن برا بچه ها خودشون . والا برا عروس فقط حس حسادت و هوو بودن داره

نه من مامانم زنداداشمو از من که دخترشم بیشتر دوس داره

1400/08/01

12:07

0 نفر لایک کرده اند ...

کاررلا

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10707

سرش به کار و زندگی خودشه

اهل دخالت نیست خداروشکر

اگر ازش کمکی بخوام با جون و دل برام انجام میده

🧿🧿🧿🧿🧿اینم بذارم چشم نخوریم😜

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1400/08/01

12:07

1 نفر لایک کرده اند ...