زندگیش اصلا خوب نیست با کسی ازدواج کرده که خیلی وابسته مادرشه مادرشم ازیتش میکنه خود پسره هم خیلی فرهنگش پایینه یعنی وقتی میخواد بره مهمونی خواهرم به زور با دعوا واعصاب خود کنی میگه بهش لباس خوب بپوش آبروم میره اصلا عین خیالش نیست خواهرم خیلی ار اون سر تره ولی همیشه با خواهرم سرد برخورد میکنه خواهرمم خب احتیاج به محبت داره اذیت میشه راضی نمیشه جدا بشه میگه مامان بابا ناراحت میشن 😞همیشه گریه میکنه منم باهاش گریه میکنم سیگارم میکشه که این خیلی خواهرمو اذیت میکنه آخه بعد عقد فهمید ودیگه نتونست کاری کنه😞😞چه جوری کمکش کنم
😔
فقط نذار بچه دار بشه
مامان منم عاشق خواهرش بود و با همین زندگی منو به گه کشید😏
از تو كمكي بر نمياد
بايد بره پيش روانشناس و متخصص
ب نفع تو و خودش هست نياد از مشكلاتش با شوهرش بگه
بخصوص اگه مجرد هستي نذار همچين ظلمي در حقت كنه
دلت واسه خودت بسوزه
سخت نگیر منم دلم به خواهرم میسوخت الان که خودم شوهر کردم میبینم خواهرم واقعا جاش خوبه خدارو هزار مرتبه شکر الان به حال خودم دلم میسوزه ☺
تو عروسیش اصلا براش سرویس نگرفتن خواهرمم چیزی نگفت .گفت اشکال نداره گرونیه گناه داره زیاد سخت نگیرم ولی بعدعروسی حتی حلقشم فروخت😞😢
حس می کنم خواهرت خیلی مشکلش رو بزرگ کرده چیز غیرقابل حلی نداره .تو که کاری از دستت بر نمیاد بهش بگو بره کمک تخصصی بگیره پیش یه روان شناس یا مشاور خانواده
من خودمم متاهلم ولی اصلا یه درصدم سختی های خواهرمو نکشیدم😞
اون هیچ وقت به مامان یا کس دیگه چیزی نمیگه منم چون ازش بزرگترم باهام دردودل میکنه خیلی دوسش دارم دوس دارم بیمرم ولی اون خوشحال باشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
