سلام خانوما..اومدم اینجا یکم منو آروم کنین... شاید این چیزی که میگم خنده دار باشه برای همین هم تاپیک زدم کمکم کنین که بخاطر همچین چیزی گریه نکنم..اشکام بند نمیاد و الان بدم میاد از شوهرم.. من حامله م نزدیک زایمانمه عصری بهش گفتم دلم بستنی سنتی میخواد از اونا که توش تیکه های کره هس...بهش هم تاکید کردم از اون خوبا نه اون مزخرفا که کش نمیاد و خوش طعم نیس انگار مونده س! گفتم از بستنی فروشی بخر و...چون کلا توی خریدن این چیزا اصلا اهمیت نمیده چیزای خوب نمیخره شیرینی مثلا میخره مزخرف.. برگشته خونه دیدم خریده.. منم آخر شبی بعد از کلی کار اومدم بستنی رو بخورم دیدم دقییقا همون مزخرفی رو که نمیخواستم خریده کارخونه ای بود کهنه بدون هیچ کره... دلم شکست الآنم دارم گریه میکنم بند نمیاد خیلی ناراحتم میخوام بزنمش..البته خبر نداره و نمیگم هم بهش..الآنم خوابه
حرفاتونو قبول دارم ولی تهشو نمیتونم بگم بهش چون بگم یکی دیگه بخر ناراحت میشه میگه همون بخور دیگه &n ...
بگو این تموم شد،یکی دیگه بخر. اصلا چند تا بذار توی فریزر، هر وقت خواستی در دسترس باشه،فقط کم کم بخورید بخاطر قند ... من ک عاشق بستنی هستم بویژه وقتی آب میشه.
لااااایک نکن مهربون... یه روز یه نفر وارد زندگیم میشه که خیلی پاک و زلال مثل آب چشمه. تا حالا شنیدی صدای چشمه رو ؟ کنار دریا، قدم زدی؟ نسیم خنک رو توی گرما ، حس کردی؟ توی هوای سرد، شیر گرم خوردی؟ به شبای برفی زمستون، نگاه کردی؟ اهنگ مورد علاقت،که اسمشو نمیدونستی، پیدا کردی؟ امیدوارم یه روز برفی، یه نفر بیاد ، در خونه رو بزنه، بگه من اومدم، و اونقدرررر محکم بغلم کنه که تکه های شکسته ی قلبم، سر جاش قرار بگیره.حس کنم خودمو پیدا کردم . یه نفر که جبران می کنه تمام سالها و روزایی که از دیگران تمنای محبت داشتم. یه نفر که معجزه زیبای الهی از طرف خدای مهربونم باشه ، یه فرشته ی نجات که وقتی می خوابه،خواب رو از چشمام میگیره و محو نگاه قشنگش میشم.حرف که میزنه، بهترین شنونده میشم.وقتی به حرفام گوش میده، قشنگترین حرفا رو میگم. و وقتی کنارم نیست، منتظر اومدنش میشم.دلم میخواد باشی تا زندگی کنم و هر لحظه بگم : خدایا شکرت ، من عاشق زندگی هستم
خانوما من خودم میدونم این کارم اشتباهه توی تاپیک هم گفتم کمکم کنین بفهمم برای چه چیز بی اهمیتی ناراحتم و خودمم متعجب بودم از اشکام... و واقعا هم از تک تکتون ممنونم چه اونایی که به منِ زن گنده انگ ازدواج کودکان و... زدن و در کل کامنت منفی زدن و چه اونایی که ابراز همدردی کردن...به هر حال همتون بهم فهموندید قدر شوهرمو بدونم و برم همون بستنی رو با لذت بخورم چون حتما براش مهم بودم که برام خریده از همگی ممنونم