نه بابا خیلیم خوش میگذشت اتفاقا کلی هم بازی داشتم شعر میخوندیم فقط دوتا مشکل داشتم یکی که از غذای مهد بدم میومد کلا دستپخت آشپزشو دوست نداشتم خصوصا اینکه غذاهاش پر پیاز بود🤦♀️🤦♀️هنوزم تو ذهنم مونده
یکیم گاهی پدر و مادرم خیلی دیر میومدن دنبالم و من گریه میکردم.
در کل مربی اکثر مواقع حواسش بهمون بود و یکی از بچه ها اگر اذیت میکرد حتما تذکر میداد.من راضیم که رفتم