به نام خـــــــــ به خود آ ـــــــــــدا
پیشگفتار رمان 2 خم !
اسم این مجموعه از حروف اول کلمات موضوع مقدمه انتخاب شده و هیچ ربطی به ورزش ندارد .
گرچه زندگی این روزها به ما همه نوع فنی زده!
هیچ یک از نویسندگان و شاعر ها نتوانسته و نمیتوانند ؛ که تمامی احساسات و فضای مورد نظر را ، از طریق نوشته ها و شعر ها ، به طور کامل و واضح به تصویر ذهنی خواننده آنچنان که خود در فکر دارند ؛ منتقل کنند. این نتیجه ادراک من از مطالعه های رمان های دیگر است که :
مثل اثر انگشت ، هر نوشته در ذهن هر خواننده ، یک تاثیر و تصویر منحصر به فرد خود همان شخص دارد .
پس مطمین باشید منظور از (من) ، خود واقعی شماست ! ولاغیر.
برای آدمی مثل (مـــــ خودواقعی هر شخص ــــــــن) ساده ترین قالب برای انتقال احساسات و به تصویر کشاندن حال و هوای آن حس ، خاطرات است.
این خاطرات که در 4 بخش :
+شخصیت و خودشناسی ،
+گذشته و تجارب ،
+استفاده و به کارگیری درس های آموزگاری به نام زندگی ،
+ تاوان اشتباه و موفقیت
تنظیم میشوند ؛ اثری را در ذهن شما به نمایش و تصویر میکشاند و یا خاطره ای از خاطراتتان را با احساسات مشابه به آن در روح و روان شما بیدار میکند که تنها خواهش اینجانب تفــــکر در رابطه با آن حس و درک و تجزیه و تحلیل معنوی (و نه لغوی و مادی) آن میباشد . التماس تفکر !
درد! از هر طرف بخوان...چی شد ؟؟؟
درد!!!
درد و درمان ، درد و درمان ، درد و درمان ...
بالاخره هر درد ، درمان خودش را دارد به جز دردی که برعکس درمانِ..!
درمان! از آن طرف بخوان...نامرد؛ تنها درد بی درمان!
مولوی رهبر آدمی را درد میداند و راه تکامل انسان را در تحلیل سیر و سلوک ، منشا و سرچشمه ، نشانه ها و لوازم راه درد ، جایگاه درد و انواع آن دانسته است .
همان موضوعی که همه از آن فراری هستیم !
اما وقت رو به رو شدن با این واژه ی غیر قابل تعریف رسیده...
من آنِ تواَم
مَرا بِه مَن باز مَدِه…
همه را بیازمودم
ز تو خوش ترم نیامد
معشوقه چو آفتاب تابان گردد
عاشق به مثال ذره گردان گردد (مولانا)