من زیاد حرف شنیدم. ولی یبار خواهر شوهرم. تو حرفاش پشت تلفن بهم گفت. چرا دوباره دنبال دکتر و درمان نمیری.
همسنای تو چند سال دیگه یائسه میشن.
این حرفش یه لحظه بدجوری دلم شکست. میدونم منظوری نداشت و مثلا میخواست ما رو ترغیب کنه
ولی من خیلی دکتر رفتم. و بیشتر مشکلم تقصیر شوهرم بوده.و دیگه اعصاب و کشش ندارم
واقعا آدما تو حرفاشون. باید دقت کنند. که یه لحظه با یه جمله دلی بد میشکنه
من الان سی و چهار ساله هستم .
چقدر بد گفته
بخاطر دست دادن با پسرها چند خانم چادری با تیکه گفتن چقدر هر،،،،،، ها زیاد شده
به نظرم تخمک فریز کن. یهو دیدی لازم میشه.
حالا اقدامتونم بکنید انشالله که دامنتون سبز میشه
سنی نداری ..یکی میشناسم بچه دار نشد به طور طبیعی رف کاشت
منم زیاد شنیدم ولی یکیش ک خیلی رو مخم بود این بود ک پسرخاله شوهرم برگشته بود به خواهرشوهرم گفته بود بچه هاتو بده زن داداشت نگه داره کمکت کنه اون ک نازاس بچه دارم نمیشه بگو بیاد کمک تو کنه هنوز ک هنوزه فحش میدن و نفرینش میکنم ک دلمو شکوند خدا یجوری بعدا نشونش بده ایشالله من ۸ ماه اقدام بودم به اندازه کافی دلم گرفته بود بخاطر باردار نشدنم ولی به همه میگفتیم بچه نمیخوایم فعلا ولی گوه خوریشونو میکردن باز
یه بار داشتم میخندیدم یکی گفت دهنتو ببند نخند شاید باورت نشه اما از اون ببند سعی میکنم اصلا دهنم باز نشه موقع خندیدن تا برم ارتودنسی 😐😂😂😂
داداشم ازدست داده بودم چندتادوست اینجاداشتم یکی یادوروزنتونستم بیام درگیرتشییع جنازه اینابودم روزی اومدم دیدم خیلی پشت سرم حرف زدن وقضاوتم کردن دلم شکست ویکی دگه ازکاربرا ازحرفاشون شات گرفته بود برام گذاشت انگارقلبم دراوردن اون لحظه داغ دلم صدبرابرشد
یکی ازنزدیکانم بهم گف چرا خودتو نمیکشی زودتر؟(درگیرافسردگی بودم و خیلی عصبی و حساس شده بودم)
من بعداون سه بارخودکشی کردم
من باردار نمیشم چندساله خیلی حرفا شنیدم 😑😑
شوهرم با وجود اینکه مادر و پدرم برامون خونه و ماشین خریدن و پول ورشکستگی هاش رو دادن چون شوهرم اینا باغچه دارن مادرم اینا ندارن برگشت جلوی مادرش گفت اینا یعنی خانواده ام چه میدونن گردو چیه انگور چیه اینا ندیدن که..
انقد دلم شکست...
به خاطر وضعیت خونه زندگیمون و اینکه پول نداشتیم خیلی طعنه شنیدم خیلی
