منم برعکس عاشق آشپزیم ولی بچه ها حوصله نمیزارن بمونه
من چندسال پیش خیلی مشتاق آشپزی بودم آخه دانشگاهم تموم شده بود فکر میکردم الانه که شوهر کنم یه غذاهای جدیدی هم یاد گرفتم که مامانم نمیپخت هنوز شوهر که نکردم هیچی مامانم کوفت هم بهم بده بخورم میخورم حوصله غذای جدید که هیچی حوصله آشپزی هم ندارم تازه حوصله ایراد گرفتنم ندارن
حالا گفتم بذار غذای جدید یاد بگیرم گور به گور شده نیومده خودم که آدمم
نه بابا کوفت که نمیده ولی قبلا خیلی با آب و تاب غذا درست میکردم و از غذای آبجیم و مامانم ایراد میگرفتم ولی الان دیگه حاضرم هر غذایی میپزن بخورم نق هم نزنم فقط خودم نخوام زحمت پخت غذا رو بکشم
حالا امشب دلم هوس یه غذای جدید و خاص و شگفت انگیز خواست ترفندهای آشپزی خوب بود ولی تقریبا غذایی که تا حالا نخورده باشم و خیلی خاص باشه نصیبم نشده
آره شکمو که هستم ولی یه مدت انگیزه ام واسه آشپزی رو از دست دادم هم پوستم حساسه هم تنبل شدم هم بی انگیزه شدم چندسال پیش میخواستم شوهر و فک و فاميلش رو زخمی کنم دنبال غذای جدید بودم هنوز ازدواج نکردم دیگه انگیزه ندارم