دیشب ک اصلا خوب نخوابید و از ساعت 3 صبح بنا ب بدخوابی گذاشت
تمام روز نق زد و نق زد و نق زد 😐
شبم اخرش سُر خورد بچم ... سرش خورد تو دیوار
از دماغش خون اومد ...
آخ من میخواستم بمیرم وقتی گریه میکرد بچم 😔
موقع شام هم چنگ مینداخت ب کوکو 😐😐
هی با تمام قدرت فشار میداد ... روغن از لای دستش میچکید
قشنگ ی روز پردردسر ...
این روزای سخت و شیرین رو برای همه کسایی ک منتظر هستن آرزو میکنم 😇😍😇😍😇😍😇