شوهر خواهر شوهرم ماشین نداره(بیکاره دنبال کار نمیره ک باباش خرجشو بده پنج ساله ک ازدواج کردن یه پسر چهارساله داره) هرجا میره سر کار میگه فلان کار سرده هوا من نمیتونم فلان کار سنگینه واسم من نمیتونم
تا اینجا به ما مربوط نیست ولی حتی نمیره گواهی نامشو بگیره میگه از رانندگی میترسم یه مقدار پول داشت میتونست باهاش یه موتور بگیره اونم نمیگیره
تا وقتی تو شهرشون کنارشون بودیم هر کاری داشت زنگ میزد به شوهر من ک بیا ببرمون
منم میگفتم خب گناه دارن وسیله ندارن ببریمشون بیرون برگردونیمشون دلشون نپوسه تو خونه
چندین بار به شوهرم گفته از محل کارت واسم دارو بخر بیار در خونه بده
الانم 300کیلومتر فاصله داریم باز زنگ زده ک فلان دارو رو بخر واسم بیار
به شوهرم گفتم بهش بگه به من چ
الانم میگه کارجدیدتونو ک زدین منو ببرین سر کار ولی من مطمعنم این اصلا کار نمیکنه فقط حقوق بالا میخاد میخام رک بهش بگم ک نمیتونیم بهت کار بدیم
مطمعنم کارم بدیم بهش هرصب باید بریم دنبالشو شبم ببریمش خونش
به نظرتون بگم بهش ما نمیتونیم یا گناه داره