هیچکی دوستم نداره هیچکی خوبمو نمیخواد هیچکس هیچکیو نداشتم که باشوق بشینم حرفای دلمو بزنم بهش یه مامان داشتم بعد از شش سالگی هر وقت باهاش درمورد شادیام حرف میزدیم پنج دقیقه بعدش بشدت بهم میزد مثل الان که رفتم خونه دوستم با شوق داشتم میگفتم عکس گرفتم این چیزا که پنج دقیقه بعدش با کتک نفرین اومد برام ترو جون هرکی دوست دارین فقط وفقط برام دعاکنید نباشم دیگه دنیا ترو خدا التماستون میکنم من از زندگیم سیر شدم بستمه با ۱۷سال سن که الان خیالتون مسخرم میکنید کسی حرف دلمو نمیفهمه چه شبایی رو که تاصبح باگریه سر نکردم من جز اینجا هیجا رو ندارم حرفمو بزنم برای هیچکی مهم نیستم زندگیم سیاه سیاه چرا من بعد این همه درد نمیمیرم اخههههه خدایا تو اصلا منو میبینییییییییی یانههههه مرده شورم رو ببرن به حق این شب که یه روز خوش ندارم تو زندگیم دختریم که نه خرابکاریم نه دروغ چیزی اخه من دارم گناه کدوم کار نکردمو پس میدم بخدا الان دارم با گریه تایپ میکنم التماس دعا برای مرگم جرات خودکشی هم ندارم