سلام لطفا کمک کنید یکی از دوستام به یه مشکلی برخورد کرده ازتون میپرسم پست بعدی اسکرین میزارم فقط خواهش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم لطفا توهین نکنید بدون هیچ بی احترامی ای کمک کنید ممنون
فاطی:
سلام خوبی مریم یه کاری باهات دارم به کمکت احتیاج دارم
راستش چند روز پیش داشتم با محمد حرف میزدم ماجرای زندگیمو بهش گفتم
گفتم که شرایطم اینجا چطوریه اخلاق گند بابامو بهش گفتم.اینم که مامانم منتظره من ازدواج کنم بعد طلاق بگیره هم گفتم اونم سعی کرد دلداریم بده بعدش برای اینکه بفهمم چقدر دوسم داره ازش پرسیدم اگه من برای اینکه از این مشکلات خلاص بشم با یکی ازدواج کنم بعدش طلاق بگیرم(چون فقط عاشق محمدم نه کس دیگه ای)چیکار میکنی؟ازم متنفر میشی؟اونم اول دعوام کرد که چرت نگو و این حرفا بعد خیلی اصرار کردم چند بار گفت خداکنه بعدش گفت اگه این اتفاق بیفته چون تو با علاقه خودت ازدواج نمیکنی و فقط ازدواج میکنی که از مشکات خلاص شی و میگی که بعد از ازدواج طلاق میگیری من باهات میمونم باز هم این رابطه رو ادامه میدیم یواشکی حرف میزنیم
منم گفتم خب بعد از اون تو بازم با من میمونی؟ازدواج میکنی باهام؟گفت نه اینکه یه پسر مجرد با یه زن بیوه ازدواج کنه تو خانواده ی ما عیب بزرگیه کلا تو خانوادمون بد میدونن (اینو منم قبول دارم ها تو خانواده خودمونم اینطوره)
گفتم پس چرا الکی میگی باهات میمونم؟گفت الکی نمیگم چون اونا عیب میدونن منم عاشق تو ام من و تو یه صیغه محرمیت سالانه می‌کنیم هرسال تمدید می‌کنیم عین زن و شوهر واقعی خرج خونه و همه چی با من تو هم خانومی میکنی
الان به نظرت چیکار کنم تو مشکلات منو میدونی دا اخلاق بابامو هم میدونی تو جای من بودی چیکار میکردی؟؟؟
مریم من عاشق محمدم ولی شرایط خانوادگیم نمیزاره منتظرش بمونم ۲سال نیست باید بره سربازی نمیتونه نره بنابه دلایلی الانم نمیتونه بیاد خواستگاریم چون خانوادش نمیزارن و یه دلایل دیگه اون به من گفته اگه بعد از سربازی خانوادش قبول نکردن تو روشون وایمیسه تنهایی میاد خواستگاریم حتی اگه هیچکدوم از خانواده ها قبول نکرد فرار می‌کنیم
