سلام خانوما هفته قبل قرار بود بریم خونه مادر شوهر بعد ظهر شوهرم اومد منم اماده بودم اومد بره دوش بگیره گف راسی مامانم مریض شده منم گفتم نکنه کروناس ممکنه بچه بگیره اگه بریم خیلی اروم گفتما تا این حرفو زدم برزخی شد شدید هوار میزد که تو چرا این حرفو زدی به فرض کروناس ماهم میریم میگیرم فوقش میمیریم اینارو عربده میزد میگف که عوض اینکه بری خونشون بگی مامان سوپ میخوای بپزم داری اینو میگی گفتم من اگع مامانمم مریض بشه اولا خود مامانم زنگ میزنه میگه که این هفته نیاین مریضم خلاصه مگه ول میکرد تو ماشین همینطوری عربده میکشید میگف ببین تو باعث شدی الان عصبی شدم اون داشت هوار میکشید منم هیچی نمیگفتم رسیدیم حالا خونشون دیدم مامانع نه ماسک زده نه چیزی دراز کشیدع رو تخت دخترشم بود اصلا ماسکشم نزد شوهرمم هی به دخترم میگف برو مامانو بوس کن ....اونروزم من واکسن زده بودم اون خانوم رو هم که دیدم الان منم مریض شدم سرفه میکنم فقط😢صبح هم زنگ زد که دارم مامانمو میبرم اسکن ریه ....خسته شدم از این حجم بیشعوری از اون روز نفرتم چند برابر شده خیلی متنفرم ازش انشالله که یک روزی از دستش خلاص میشم
انشالله
همون اول نباید میرفتی... میذاشتی قهر کنه 😬
مقصر شوهرته که تعصب بیجا داره رو مادرش خدا صبرت بده
حالا از اونروز که میاد محل نمیدم بهش خیلی سروسنگین دیشب با کمال وقاحت میگه تو که الان قهری رو بچه اثر میزاره میدونم بزرگ که بشه قهرو از تو یاد بگیره میخواستم بگم داد زدن عربدع کشیدن زور گفتن بی احترامی رو که از تو یاد میگیرع یه قهرو از من یاد بگیره چه اشکالی داره مگه بازم به خاطر دخترم چیزی نگفتم میدونم اخه ادم نیس
چی بگم والا حیف بیشعوری کنتور نمیندازه
چ شوهر مضخرفی مغز تو سرش نی
بگو ببره ولی تو ماشین ماسک نزنه هی مامانش رو بوس هم بکنه شاید خلاص شدی از دستش
سلام حق با شماست اما شوهرتون مشکل اعصاب افسردگی داره نیاز ب مشاور هست ک اطلاعاتی داشته باشین بهتر بشه
چقدر شوهرت احمقه البته نگران نباش شوهر منم در این حد احمق هست تنها نیستی
الان تا میتونی بخار سرکه سیب بدید و آب نمک غرغره کنید خودت و دخترت انشاالله چیزی نشه
عزیزم شما ک شکراب شده بودی نمیرفتی حداقل دلتم نمیسوخت.حالا بگو برات اشپزی کنه
ادم ب مرد زندگیش اینجوری نمیگه😐😐😐
من چون شوهردوستم بدم میاد از زنای ک شوهرشونو دوست ندارن شایدم عشق من با مردا فرق میکنه🤔
وای چرا رفتی شوهرت چقدبی درکه من بودم بخدامیزدم تو دهنش بجهنم بزار قهرکنه عربده بکشه جون خودت و بچت مهم تره
باید شوهرتو میفرستادی تا کارای مادرشو انجام بده و بعد برگشت تو خونه خودتون قرنطینه اش میکردی و بعد به خواهر شوهر ت زنگ میزدی و شرایطتتو براش توضیح میدادی و حال مادرشو میپرسیدی و معذرت خواهی میکردی که نمیتونین برین عیادتش تامام
