سلام دوستان،قضیه از این قراره که چندشب پیش قرار بود برم خونه مامانم ولی وقتی سوارماشین شدیم شوهرم گفت بریم خونه آبجیم،منم مخالفت کردم گفتم فعلا آمادگیشو ندارمو اینا،،بعد آقا بهش برخورد که چرا نمیای من چندبار رفتم خونشون گفتن پس فلانی کو،،،خلاصه من قبول نکردم منو رسوند خونه مامانم
حالا هم دو روز گذشته هنوز نیومده دنبالم،،امروز بهم پیام داد که اگه میخوای بیا خونه ولی دیگه حق نداری جایی بری وگرنه همونجا بمون...شما بودید چیکار میکردین؟
بر نمیگشتم
مرد و خونوادش دیگه
مث همیشه
ی چیزی گفته جدی نگیر
همیشه یکی این وسط موش میدوونه
خب چرا نرفتی؟ راست میگه تنها نباید بره اونجا که. زشته
پاشو برو خونه فکر کنم غرورش اجازه نمیده بیاد دنبالت برو خونه چند روز دیگه نرم میشه
ب نظرم ادم ازدواج میکنه باید ی سری چیزها رو قبول کنه خب شوهرت بدون تو همش بره ی جوری بی عزت میشه بی احترام میشه انگار همش بگن زنت چرا نیاند
خب یه سر میرفتی
کلا خونه خواهر شوهرات نمیری یا خانواده شوهر اخلاقشون چجوریه
بحثی داشتین با خواهر شوهرت؟
برو خونت مردا قلق دارن با دو تا حرف درست میشه
برو خونه کم کم دلشو به دست میاری همه جا هم میری، الان بمونی خونه مادرت فکر میکنه اونجا رو ترجیح میدی، فعلا برو خونه تا آروم بشه
همون موقع باید باش میرفتی خونه خواهرش بعد از چندبار نرفتن
خب چرا نمیری
ما ک بدون هم جایی نمیریم اصلا
چ خانواده خودش باشه چ من
ببین هیچوقت نذار شوهرت جایی بره مگر اینکه واقعا نتونستی یادش بده با هم برید خونه مادرت هم میخوای بری روزا برو ک شوهرت خونه نیس یا شبا با هم یه سر برید بعضی شبا
