بوسیدن نی نی،اینکه باهاش حرف میزنی آروم و با دقت گوش میده و صدامو میشناسه،آخه توی بارداری کلی باهاش حرف میزدم.
اینکه یهو میگه مامان بغل،اینکه بعد از کلی فشار روحی و فکری و جسمی یهو یه کار خوشمزه و بانمک انجام میده و از ته دل میخنده.
موقعی که توی بغلمه و حسابی میبوسمش و بغلش میکنم.
موقعی که دخترم صاحب برادر شد و با اولین لحظه که برادرش رو دید احساس کردم که یک سال بزرگتر شد.
بچه ها بزرگترین دانشگاه من هستند.
توی خونه ی ما همه با هم دوستیم و باید عاشق هم باشیم چون ما برای ابد ساخته شدیم.دوست داریم در آخرت هم عاشقانه همه دور هم باشیم.
به نظرم زندگی بدون بچه ها روح شادی و نشاط و امید چندانی نداره،خونه ای که توش بچه نباشه خیلی سوت و کور و دلگیر میشه...