ما عقدیم دوساله قبلشم دوست بودیم چند سال.خودشو میکشت منو بدست بیاره.حالا ک عقد کردیم خیالش راحت شده.باش رفتم دندون پزشکی نگرانش بود جای این که قدردانی کنه گف همش ب من میچسبی در صورتی ک سربازه ما همو کم میبینیم دوروز خونه بود خواستم کنار هم باشیم
واقعا دلم میخواد یه کاری کنم خودش کلافه شه از نبودنم ولی نمیدونم چیکار کنم
همینو بهش بگو
چه اخلاق عنی داره باهم ازدواج کنین زیر یه سقف چی میخواد بگه اونوقت
خب کمتر باش ببین ری اکشنش چیه
هیچی ی مدت سراغشو نگیر بشینه سرجاش
خوداییش بدش میاد نرو باهاش
منم گاهی بدم میاد هرجا میرم شوهرم بیاد هروزم که خرید نمیریم ولی همون گاهی هم بیشتر دوست دارم تنها برم
خودتو سرگرم کن انقدر برنامه بچین یادت بره شوهر داری اونوقت ببین چجوری میفته دنبالت
