پدرشوهرم بیست نفر ادم‌ دعوت کرده تو این اوضاع

ولی همینجا من خیلیا رو میبینم مهمونی میگیرن میگن زیاد نیستیم . کم و زیاد نداره بخواد بگیره تو جمع دو نفره هم میگیره ولی خیلیا دلایلی میارن و خودشونو گول میزنن نرود میخ آهنین در سنگ . اینجا مشکل شوهرتونه اگه نمیرفت فدای سرتون بزار مهمونی بگیرن خودشون مریض میشن ولی مشکل اینه شوهرشما با رفتنش هم جون خودشو هم شما هم اگه بچه دارین جون اون بچه. وگرنه از وقتی کرونا اومده میگم منو شوهرم و بچم در امان باشیم دیگرانو بیخیال. وقتی گوش نمیدن نیاز نیست غصه شونو بخوری وقتی دکترا دهنشون کف کرده ولی کسی گوش نمیده فدای سرمون هرکی باید مراقب خودش باشه دولت هم فهمیده به این مردم امیدی نیست که اینقدر فس فس کرد تا واکسن وارد کنه خودشونو ایمن کردن مردم واسشون مهم نبود چون میبینن مردم گوش نمیدن خب وقتی من به هشدارها توجه نکنم و به سلامتیم اهمیت ندم بنظر شما دیگری دلش واسم میسوزه ؟ نه هرکی باید به فکر خودش باشه نمونش یکی از اشناهای ما واکسن زد بعد منتظر موند شوهر  من بزنه که یه موقع از سرکار بیماری نیاره و این خانم مریض نشه تا فهمید شوهرم هر دودوز رو زده میخواست از شهرستان بیاد خونم منم پشت تلفن کولی بازی درآوردم گفتم تو چون زدی منتظر موندی شوهرم بزنه که یه موقع تو نگیری بعد راه افتادی داری میای اینجا؟ پس منو بچم چی؟ ما ادم نیستیم؟ ما مریض بشیم شما به دادمون میرسین؟ داد و بیداد کردم عین روانیا. منصرفش کردم.  ناراحتم بشه فدای سرم . ادم خودخواه منتظر موند همه چیز به نفع خودش بشه بعد بیاد دیگه نمیگه این دختر با بچش ممکنه درخطر باشن ممکنه از شهرستان بیان منو بچم رو مریض کنن.همه خودخواهن فقط خودشونو میبینن.