سلام من خواب دیدم که پدربزرگم که فوت شده از مکه اومده بود گفت سه تا گردنبد طلا اوردم اخرش یه گردنبند طلای سنگین واسه مادرت اوردم تا زحمتاسو جبران کنم. بعد یه گردبند طلا بمن داد گفت نمیدونستم واسه کیا بخرم اونجا که بودم سرکتاب باز کردم دراومد که واسه دختر کوچک دخترت ( یعنی من) بگیر.گردنبند پدربزرگم بمن داد و انداختم گردن خیلی قشنگ بود
حالا در واقعیت من مدتیه مبخوام برم پیش یه اقایی در بازار براب ازدواجم سرکتاب باز کنم بنظرتون برم