خیلی ب کمک احتیاج دارم ،همرو هم تایپ کردم که معطل نشید لطفا بخونید
بچها دارم از دست بچه خاهرشوهرم میترکم،دیشب خونه مادرشرهرم بودیم دخترخاهرشوهرم شیش سالشه ی طناب اورد بست دور گردن پسر۲۰ماهم هیشکی حواسش نبود،یهو حس کردم صدای سرفه پسرم میاد بدو بدو بچم اومد پیشم داشت گلوشو با طناب فشار میداد دیدم کبود شده داره عق میزنه و سرفه میکنه بلند گفتم چیکار میکنی بچمو کشتی
خاهرشوهرمو مادرشوهرم حتی بلند نشدن ببینن بچم چی شد بچه خاهرشوهر بیشعورمم سریع فرار کرد رفت پشت مبلا،پدرشوهرمم میخندید میگفت بچه اینجا نیس کار اون نبود،ک تو ذوق بچهه خاهر شوهرم نخوره ی وقت خدایی نکرده اعتماد بنفسش بیاد پایین،حتی ی عذر خاهی ام ازم نکردن،دیشب انقد گریه کردم بخاطر حال بچم،قشنگ رنگ صورتش بنفش و کبود بود داشت خفه میشد
توروخدا اگه اینجور بچه ی هار و بی ادب و بیشعور و حسودی دارید حساسم هستید که کسی ب بچتون نگه بالا چشتون ابروه مواظب باشید بچتون بلایی سر کسی دیگه نیاره
الان دلم میخاد ز بزنم خاهرشوهرم بگم بچت دور گردن پسرکو چنگول گرفته باز کبود شده نمیدونم چی بگم،راهنمااییم کنید لطفا