چندوقت پیش باهمسرم دعوام شد قهر کردم پدرم میخواست که طلاق بگیرم اما من دوباره برگشتم پیش همسرم اونم گفت دیگه دخترمن نیستی باهام قهرکرد الان بامادرم صحبت میکردم گفت بابات اومد من برم کاردارم گوشی قطع کرداحساس کردم پیش بابام نمیتونه بامن حرف بزنه چند وقت بود این حس میکردم زنگ زدم داداشم گفتم بابا گفته بامن حرف نزنین اولش انکار کرد من گریه کردم ناراحت شد گفت آره گفته حق نداریم باتو حرف بزنیم مامانمم مدام سر این موضوع باهاش بحث داره خدایا دلم داره آتیش میگیره ازخودم بدم میاد من تحمل ندارم خانوادم بهم پشت کنن به همسرمم نگفتم دوست دارم برم خونمون به دست وپاشون بیفتم اما یاد حرفای بابام میوفتم داغون میشم
اینقدخودتوباحرفااذیت نکن
مگه باباها هم قهر میکنن 🥺🥺🥺
دعواتون سر چی بود که بابات گفت نرو؟
عزیزم ناراحت نباش
عزیزم فرصت بده همه چی درست میشه. از این ب بعد هم دعوای با شوهرت رو نبر اینور و اونور
تو که نمبخواستی طلاق بگیری نمیرفتی قهر خب
منم خانوادم همینن مطمعنم اگه یه روز قهر برم دیگه نمیذارن برگردم میگن یا ما یا اون
خیلی حساسن
عزیزم سعی کن وقتی با همسرت دعوا میکنی کار رو به قهر و خانواده ها نکشونی. چون‌نتیجه اش همین‌میشه. شما فراموش میکنید اما پدر مادر یادشون نمیره. بابات به غرورش برخورده که جلوی دومادش در نیومده.
از این به بعد مدیریت بهتری بکن روی روابطت با شوهرت.
من توی اقوام نزدیکم زیاد دیدم اینطوری که شوهر مشکل داشته اما دختره(مثلا دختر عمم و دختر عموم) ول نمیکرده شوهرشو و مجبور به سوختن توی زندگی شده.. اما درکل خیلی خوبه خونوادت انقد قبلش حمایتت کردن که طلاقم بگیری پشتتن. نگران نباش یه مدت بگذره دلش نرم میشه پای انتخابت وایسا یکم صبر کن
فدای دلت اخه
ب همسرت بگو ببین من بخاطراینکه توروخواستم دارم ازطرف خانوادم اذیت میشم من خانوادمو پشتوپناهمو ک چندین سال پناهم بودن روبخاطرت ولم کردن پس توولم نکن دیگه اذیتم نکن ک امیدم ازتوهم بریده بشه
پدرمادرتم چن روزدیگ درست میشن نگران نباش ی دسته گل و ی چیزی ک بابات دوست داره بخرببر براش معذرت خواهی کن و بگو ببخشید اما منم بخاطرزندگیم این کاروکردم هرچقدشملمنودوس دارین منم همسرمودوس دارم نمیتونم ازش دل بکنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
