اون شب تمام شد چند شب بعدش اومدن نشون کردنم همه عمع وعمو ودایی های من پدربزرگ اونمهمینطور بعد نشونم کردن شوهرم روش نشد گل و شیرینیو به من بده داد دست زن عموم
وسط ماه اردیبهشت نامزدی کردیم البته بگم ارایشگام منو افتضاح کرد ما کلی دعوتی دادیم بعد که عقد شدینم حسابی رقصیدیم رقص چاقو و اینا ماناهادادیم وای خانواده شوهرم فقط چای وشیرینی