سالگرد پدرشوهرم نزدیکه الان یه هفته ست خواهرشوهرم یکسره خونه مادرشوهرم هستن با خواهرشوهرم قهرم اما دوست دارم برم برای سالگرد کمک کنم با وجود خواهرشوهرم واقعا برام غیرقابل تحمله
برو بهش محل نده
برو
نرو بگو مریضی
حلوا درست کن ب شوهرت بگو ببره
آشتی کنید
برو و خیلی دوستانه برخورد کن انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده. اینطوری هم خارشوهرت بیشتر حرص میخوره. هم پیش مادرشو و شوهرت عزیزتر میشی و میبینن که چقدر با گذشت و خوش اخلاقی:)
امان از خواهر شوهرا
عزیزم با سیاست رفتار کن بعد سعی کن باهشون دوست بشی ولی لازم نکرده همه چیز درباره زندگیت و خانواده ت بهشون بگی بعد وقتی می خوای کمک کنی اندازع نه اینکه بشنید روی مبل نه اینکه بخشید بخشید مثل کلفت کار کنی بعد هر حرفی زدن فکر کن دوراز جونت نمی تونی جواب بدی مثلا چرادیر امدز مثلا بگو معذرت می خوام لازم نکرده دلیل دیر امدنت بگی
واقعا اعصاب تکرار مکدرات رو ندارم که براتون تعریف کنم تو این ده سال چی بر من گذشته
رفتارش خاصه هراز گاهی بایکی قهره حتی با مادرش چند ماهی قهر بود با خواهرش سه سال با اون یکی برادرش چندسال با من و این کی جاریم هم که تقریبا از فوت پدرشوهرم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
21 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
