حدود 6 ماه پیش قرار بود برای آبجیم لپتاپ بخرن چون تازه وارد دانشگاه شده بود و نیاز داشت من گفتم ن بیاین کمتر هزینه کنید این کامپیوترمون که خرجش فقط 600 تومن بود رو درست کنید که هم برا من باشه هم برا آبجیم بعد آبجیم گفت ن لبتاپ نیاز تره برای من و باید اول اونو بخریم من ناراحت شدم ولی هیچی نگفتم بعد یک مدت بابام یهو اومد گفت ن نمیخورم اصلا هیچی و من اصلا اون لحظه اونجا نبودم بعد یک دو هفته آبجیم اتفاقی یک جا دید ک من دردو دل کرده بودم با یکی نوشته بودم میخوان بخرن بخرن ولی به هیچ درد من نمیخوره و فقط برا آبجیمه آبجیم که ب من نمیده ولی ولش کن دوست داشتم کامپیوتر هم درست بشه از اون به بعد هر هفته با نفرت ب من زخم زبون میزنه چیز میگه پشت سر هم ک تو باعث شدی کینه ای حسود نمیبخشم همش سر کار خرابی های و حسادت هات همه چی تقصیر توعه با اون بدجنسی هات تا این شیش ماه هربار چیز بهم میگفت قلبم آتیش میگرفت با زخم زبوناش ولی هیچی نمیگفتم این دفه طاقت نیاوردم گفتم مگه من چی کار کردم اینقدر نفرت اینقدر بدجنسی و باهاش دعوا کردم کل صورت و دست هام زخمی شده و جای ناخونش ورم کرده بهم میگه قصد دارم هرگز فراموشش نکنم و تا آخر عمر بهت چیز بگم خیلی ناراحتم خسته شدم یعنی تو این 6 ماه من کاملا فراموش که کرده بودم اصلا تمام محبت مهربونی خواهر بودنمون اینکه تو جمع اینهمه حمایتش میکردم و همیشه پشتشو گرفتم هیچوقت تو ناراحتی هاش حرف نمیزدم سکوت کامل همه رو فراموش میکنه آخه چی کار کنم مشکل حل شه واقعن دلم آتیشه از دستش الانم کل صورتم پر از اشک کمکم کنید خدا خیرتون بده یک راهنمایی کنید چی کار کنم
آخمن همیشه دیر می فهمم. که تو چقدر همه چی رودرست چیدی خدا...❤🌹
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اول اینکه باید لپ تاپ رو میخریدین چون چندسال بعد گرونتر میشه ولپ تاپ هم چیز خوبیه دوم اینکه م ...
میدونی اون اوایل که راضی نبودم وقت با دوستم دردو دل کردم اون منو قانع کرد که لپ تاپ لازم و ضروریه براش منم قبول کردم ولی بد شانسی و اشتباه بزرگ من که آبجیم اومد دید اونارو اتفاقی همه ی این دلخوری و ناراحتی رو به وجود آورد و بعد اون احساس میکنه فقط به خاطر من بوده که نشد
آخمن همیشه دیر می فهمم. که تو چقدر همه چی رودرست چیدی خدا...❤🌹
اینا رونباید به دوستت میگفتی بعدم هرجور شده درستش کن بدبین شده دست خودشم نیست
چه جوری درستش کنم که بدبین بودنش از بین بره آخه با صبر و تحمل و هیچی نگفتم که هیچ فرقی نکرد 0هنوزم مث قبل از دستم ناراحته و من نمیدونم باید چی کار کنم که درست بشه
آخمن همیشه دیر می فهمم. که تو چقدر همه چی رودرست چیدی خدا...❤🌹
چه جوری درستش کنم که بدبین بودنش از بین بره آخه با صبر و تحمل و هیچی نگفتم که هیچ فرقی نکرد 0ه ...
بهش بگو اشتباه فکر کردم فکر میکردم اینجوری بنفعمونه ولی با یکی مشورت کردم بهم گفته تو اشتباه کردی وسایل هرچی بتونین بخرین بیارین توخونه به نفعتونه بگو بنظرم درست میگه میخوای برم به بابام بگم راضیش کنم بخره ؟
بهش بگو اشتباه فکر کردم فکر میکردم اینجوری بنفعمونه ولی با یکی مشورت کردم بهم گفته تو اشتباه کردی وس ...
بهم میگه آره و به خاطر اشتباه تو همه این اتفاق ها افتاد و باید تاوان بدی و اینکه تصمیم بابام اصلا به خاطر حرف من نبود چون من اصلا هیچ حرفی بهش نزدم در اون باره ولی آبجیم حس میکنه به خاطر حسادت من بابام نظرش یهو عوض شده یعنی یک همچین بدشانسی که خدا به خاطر حسادت و بددلی من انداخته جلو پاشون
آخمن همیشه دیر می فهمم. که تو چقدر همه چی رودرست چیدی خدا...❤🌹