😐
از قبل تایپ کنین لطفا
اینم اضافه کنم ک ایشون فدزند اولشون ک پسر هم بوده تو سن دوسالگی ازدست میدن
گزارش بزنید مسخره کرده قطره چکونی میخاد بگه
گزارش بزنید وگرنه ب شعور خودتون توهین کردین
بعد هر زایمان افسردگی میگیره هربار ....ولی هفت ساله ک دیگ خبری از افسردگیو اینا نبوده ,,,البته اینم اضافه کنم ایشون دوستو دشمن زیاد داره هم شوهر خوشگله هم زندگیش عالیه ,,,همسرش خوب بهش رسیدگی میکنه ,,,اینم خعای دهن لقه همجا میگ شوهر برام فلانه بهمانه😒
اینم بگم ایشون هم همسرشون رو خعلی دوست داشتن هم رو بچه هاش خعلی حساس بوده وبیش از حد بهشون محبت میکرده
خببببب
الان مشکل اینجاس ...ک دیروز دیدمش خعلی بهم ریخته بود یجوری مث دیونه ها بود ترسیدم ازش پرسیدم چیشده مشکلی پیش اومده چرا رنگت پریده چرا یجوریی هستی واقعن از دیدنش وحشت زده شدم
چقدر چیزای حاشیه ای میگی اصلو بگو
پیشم دردو دل کرد ک من یه مدت میشه یهویی افسرده شدم .نه بچه هامو دوس دارم ن شوهرمو میگ ازدیدنشون حالم بد میشه مخصوصا از پسرم ...و کلی گریه کرد گف ببین چی بسرم اومده دسته خودم نیس دلم نمیخاد ببینمشون 😭
بنظرتون چرا اینجوری شده نکنه براش کاری کردن 😰ادم ک یهویی اینجوری نمیشه اخه از بچه هاش نفرت داره میگ.مخصوصا پسرم
