سلام بچه ها. من دوسال پیش ازدواج کردم. اولش یکمباهم جر و بحث داشتیم بعد ۹ ماه بهمگفت باید مهریتو ببخشی اگه منو دوس داری منم بخشیدم بعدمگفت توو ازدواجون نحسی افتادا بیا جدا شیم دوباره عقد کنیم. چون خیلی اصرار کرد قبول کردم اصلا فکر نمیکردم میخواد منو بپیچونه میدونم از سادگیم بود کارام. خلاصه الان هنوز توو خونش زندگیمیکنم اونم هی میپیچونه میگه فعلا عقد نمیکنم. از طرفی به خانوادمم نمیتونم بگم از پا میفتن. تازه داره کاراشو میکنه بره خارج از کشور. بچه ها کمکم کنین. الان حس انتقاممنو گرفته. بنظرتون چیکارکنم. واقعا چیکارکنم چوب سادگیمو خوردم ولی چیکارکنم؟
۱۹سالمه🤣🤣۸4 رو نمیدونم چرا گذاشتم🤣🤣🤣میشه واسه خوشبختیم و واسه اینکه زودتر خونه درست کنیم و بریم خونه خودمون و یه فرشته کوچولو بیاریم صلوات بفرستید🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
تو منو انتخاب کردی❤ انتخاب کردی که مامانت باشم ، خونه کوچیک و آرومم رو، دل تنها و مهربونم رو دیدی دلت خواست من همدمت باشم.پسر کوچولوی قشنگم💕 اگر نخونی و ندونی زود خام میشی سرتو بالا نگه دار نکنه رام شی دشمن جهل و جاهلم⚠️⛔️
عزیزم اون باید بیاد تو رو راضی کنه، اونوقت تو هرکاری کردی بمونه؟ 😧
شیرازم تسلیت🖤ایرانم تسلیت💔مالک را گفتند، چگونه است که تو هیچ وقت راه را گم نمیکنی؟✨ در پاسخ گفت : چون در فتنه ها چشم به انگشت اشاره ی علی دارم 💙 عزیزان درخواست دوستی ندید⛔⛔⛔⛔
همین الان عضو شدی و تاپیک خیانت گذاشتی خدا من و محو کن🍂
۱۹سالمه🤣🤣۸4 رو نمیدونم چرا گذاشتم🤣🤣🤣میشه واسه خوشبختیم و واسه اینکه زودتر خونه درست کنیم و بریم خونه خودمون و یه فرشته کوچولو بیاریم صلوات بفرستید🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹