سرگرم کردن کودک

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10659

یه تاپیک مفید و مرتبط هم که میبینی تو سایت،پشته توش پر نمیزنه😏

عزیزم من با نقاشی و اسباب بازی و تی وی و گوشی و پلی استیشن و کتاب و ...سرگرمش میکنم

پسر من ۳ سالشه

کوچولوی شما چند سالشه؟

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1400/06/14

|

19:11

1 نفر لایک کرده اند ...

گالری_شکوفه_آبی

مدیر استارتر

عضویت: 1400/06/08

تعداد پست: 158

یه تاپیک مفید و مرتبط هم که میبینی تو سایت،پشته توش پر نمیزنه😏 عزیزم من با نقاشی و اسباب بازی و تی ...

واقعنم ... حرف بچه که میاد همه فرار میکنن ...

5 سال اما خیلی بازیگوشه و اصلا نمیشه با این چیزا سرگرمش کرد .. بیشتر دوس داره باهش بازی کنیم که ما هم زیاد وقت نداریم متاسفانه

طراحی و ساخت ماگ شخصی

1400/06/14

|

19:13

0 نفر لایک کرده اند ...

کاررلا

عضویت: 1400/03/23

تعداد پست: 10659

واقعنم ... حرف بچه که میاد همه فرار میکنن ... 5 سال اما خیلی بازیگوشه و اصلا نمیشه با این چیزا س ...

چون اکثر کاربرها خودشون بچه هستن😂😂😂یه مشت نوجوون متوهم داستان سرا

من با پسرم قایم موشک توپ بازی آهنگ میدارم برقصه

خوبه خداروشکر یکم انرژیش تخلیه میشه

بازی دیگه ای بلند نیستم،اگر بلدی به منم بگو،بازی هام دیگه برای پسرم خیلی تکزاری شده😅

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1400/06/14

|

19:17

1 نفر لایک کرده اند ...