خیلی ها تو این سایت از زندگیم خبر دارن خواهرا یکی دو هفته پیش مادر شوهرم بهم تهمت دزدی زد یعنی هربار یه راهی پیدا میکنه بدا دعوا کردن توی تاپیکم هست منم به شوهرم گفتم پشتم نبود منم حال روحی و جسمی ام خوب نبود باردارم هفت ماهمه رفتم خونه ای پدرم یعنی به شوهرم گفتم میرم چند روزی واسع استراحت اولش قبول نمیکرد میگفت نمیزارم بری دروغ میگی میری بهشون میکی ماجرارو مشکل اعصاب ک روان داره شدید منم هرجوری بود رفتم با خودش تا همین پنچشنبه اونجا بودم حتی یه تماس نگرفت شوهرم منم چون کتک خورده بودم هم روحم داغون بود هم جسمم نمیخواستم برگردم داداشمم تصادف کرده بود بعد چند دوز یه ده دقیقه اومد عیادت و رفت حتی به من نگفت برگرد خانوا شم حتی یه زنگ نزدن واسه داداشم منم چون میدونستم خانوادم پشتم نیستن با قهر نرفتم ولی خونه ای پدرم یه جورایی مادرمو حالی میکردم که بیزارم که زجر میکشم که داغون شدم تحمل ندارم کاش یکی پشتم بود واین حرفا ولی انگار اصلا نمیشنید خانوادم هی میگفتن چرا نمیری خونه ای خودت بعد چند روز اخلاقشون بد شد یکی از خواهرام هربار میومد باهام دعوا میکرد بدون دلیل آخرش میگفت چته چرا برنمیگردی کاری کردن که به زور برگشتم دیروز ولی راضی نبودم زنگ زدم شوهرم بعدش
کاربری اولم نیست از قدیم های سایتم😁😁😁😁کاربری هشتممه😁😁😁😁این بار دیگه دعوا نمیکنم قول دادم به خودم چون دیگه خط نیست که باهاش بیام 🤪🤪🤪😝😝😝😝
اگر بخواهی به هرچیزی که به تو گفتهمی شود، واکنشی عاطفی نشان بدهیبه «رنج بردن» ادامه خواهی داد. اگراجازه دهی کلماتِ دیگران تو را کنترلکند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطهخواهد گرفت! نفس بکش و بگذار بگذرد ...!!
دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهد شدكوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود بردمن پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين مي نوازد، آرام، آرام. پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
گفتم بیا دنبالم اومد دنبالم و برگشتم ولی خیلی داغونم خیلی هیچی نمیتونه ارومم کته هیچی نمیتونه کتک های که خوردمو از یادم ببره چرا من اینقدر بدبختم کسی و ندارم حتی خانوادم م پشتم نیستن به خاطر حرف مردم امشب دیکه بریدم اشکام هیچ جوره بند نمیاد دلم اروم نمیشه خواهر ا دنبال یه راهیم که نجات پیدا کنم کمکم کنید تورو به فاطمه زهرا کمکم کنید
کاربری اولم نیست از قدیم های سایتم😁😁😁😁کاربری هشتممه😁😁😁😁این بار دیگه دعوا نمیکنم قول دادم به خودم چون دیگه خط نیست که باهاش بیام 🤪🤪🤪😝😝😝😝
از لحاظ اینکه خانواده پشتت نیس منم مثل تو ام ....همیشه کم میارم و شوهرم چون میدونه همش میزنه تو سرم و این خیلی برای یک زن زجر آوره.فقط کسایی که تجربه کردن میفهمن
عزیزم اول اینکه یه نگاه به شکم قشنگت بنداز ک یک فرشته توش خوابیده و ان شااله با بدنیا اومدنش زندگیت بهشت میشه 🥰🥰بعدشم دختر کرد عزیزم حدیث کسا بخون دلت روحت جانت آرامش بگیره ، آروم باش عزیزم خدای بزرگ ظلمی که در حقت شده رو میبینه و بوقتش اون آدما باید تاوان سختی بدن
تمرکزت رو بذار رو خودت و بچه ات به چیزای خوب فک کن
منم دعا میکنم اوضاعت بهتر بشه
تو منو انتخاب کردی❤ انتخاب کردی که مامانت باشم ، خونه کوچیک و آرومم رو، دل تنها و مهربونم رو دیدی دلت خواست من همدمت باشم.پسر کوچولوی قشنگم💕 اگر نخونی و ندونی زود خام میشی سرتو بالا نگه دار نکنه رام شی دشمن جهل و جاهلم⚠️⛔️