من مثل چیییی از مار میترسم
یعنی یه مار تو تلوزون ببینم سریع پاهام جمع میکنم بالا روی مبل از ترس اینکه از زیر مبل نیاد بیرون😐😐😐😐
چن روز پیش رفته بودیم بیرون از شهر یه برکه خوووشکل اونجا بود که از یه طرف اب میومد داخلش و از دو طرف دوتا جوب بود یکیش یه جوب کوچیکتر بود یکیش بزرگرگتر بود که وصل میشد به یه رودخونه خلاصه جای خیلی قشنگی بود و بغیر از یه خانواده ک خیلی از ما دور تر نشته بودن هیییشکی نبود
اغا ما بعد از ناهار رفتیم لب این جوب کوجیکه بعد دیدم وای یه عالمهههههه ماهی داره ماهیاش خیلی زیاد بودن خلاصه وسوسه شدم پامو گزاشتم تو اب بعد دیگه کم کم رفتم تو جوب یه خرچنگ دیدم گفتم بیخیال اینکه کاری ب من نداره همینجوری تو جوب راه میرفتم و ماهیارو نگا میکردم دو سه تا هم خرچنگ دیدم بعد همینطور که تو حال و هوای خودم بودم و داشتم از تو جوب میرفتم سمت اون برکه یهو برگشتم دیدم یه مار ۵۰ سانتیییییی نزدیکه توی اب😭😭😭😭😭😭وای خیلی ترسیدم نمیدونم چجوری از تو اب پریدم بیرون وای خیلی جیغ زدم تا نیم ساعت از ترس میلرزیدم😂😂😂😭😭😭😭ای ننه خیلی نزدیکم بود یعنی ۲۰ سانت هم باهام فاصله نداشت😭😭😐😐😂😂😂
جالبش میدونید چیه؟؟یه ساعت بعد از این اتفاق تو همون برکه داشتم شنا میکردم😂😂😂😂😂چقد من پوستم کلفته اخه😐😐😐ولی واقعاااا ترسیدم خیلی تجربه ترسناکی بود😐😐